در زندگینامه ویلیام شکسپیر اینگونه آمده است: در اوایل قرن ۱۶ میلادی در دهکدهای نزدیک شهر استراتفورد در ایالت واریک انگلستان زارعی موسوم به ریچارد شکسپیر زندگی میکرد. یکی از پسران او به نام «جان» در حدود سال ۱۵۵۱ به شهر استراتفورد آمد و در آنجا به شغل پوست فروشی پرداخت و «ماری اردن» دختر یک کشاورز ثروتمند را به همسری برگزید. این زن در ۲۶ آوریل ۱۵۶۴ پسری بدنیا آورد و نامش را «ویلیام» گذاشت.
این کودک به تدریج پسری فعال و شوخ و شیطان شد و به مدرسه رفت و مقداری لاتین و یونانی آموخت، ولی به علت کسادی شغل پدر ناچار شد برای امرار معاش مدرسه را ترک کند و شغلی برای خود دست و پا کند. گفتهاند که ابتدا شاگرد قصاب شد، ولی چنان به ادبیات علاقه داشت که هنگام کشتن گوسالهها خطابه میگفت و شعر میسرود. در سال ۱۸۵۲، در ۱۸سالگی، دلباخته دختری بیست و پنج ساله به نام «آن هاتاوی»، از اهالی دهکده مجاور شد. این دو عروسی کردند و به زودی صاحب فرزند شدند. در این ایام زندگی پرحادثه شکسپیر آغاز شد. او به قدری تحت تأثیر هنر پیشگان سیار و هنرنمائی آنان قرار گرفت که تنها به لندن رفت تا موفقیتی کسب کند و بعدا زندگی مرفهتری برای خانوادهاش فراهم آورد.
پس از ورود به لندن به سراغ تماشاخانههای مختلف رفت. در آغاز اغلب به حفاظت اسبهای مشتریان مشغول بود، ولی کم کم به درون تماشاخانه راه یافت و به تصحیح و تکمیل نمایشنامههای ناتمام پرداخت و خود روی صحنه آمد و نقشهایی ایفا کرد و وظایف دیگر پشت صحنه را بر عهده گرفت. این تجارب همه برای او مفید واقع شد. در همین دوره کارش را چنان با مهارت انجام میداد که حسادت هم قطاران را بر میانگیخت. شبها در ساعت فراغت همه در میکدهی «دوشیزه دریا» جمع میشدند و به خنده و تفریح و صحبت میپرداختند. در آنجا لطیفه گویی و شوخ طبعی و بیان جذاب او اطرافیان را مسحور میساخت. در آن دوره هنر پیشگی و نمایشنامه نویسی حرفهی محترم و محبوبی تلقی نمیشد. افراد طبقه متوسط، که تحت تأثیر شدید تلقینات مذهبی قرار داشتند، آن را مخالف شئون خود میدانستند. تنها طبقه اعیان و مردم فقیر بودند که علاقهای به نمایش و تماشاخانه نشان میدادند.
شکسپیر قطعات منظومی سرود که باعث کسب شهرت او شد. در سال ۱۵۹۴ شکسپیر در نمایشنامهای کمدی در حضور ملکه الیزابت اول در قصر گرینیچ بازی کرد و در سال ۱۵۹۷ اولین کمدی خود را به نام «تلاش بیهوده عشق» در حضور ملکه نمایش داد. از آن پس نمایشنامههای او مرتباً تحت حمایت ملکه نمایش داده میشد.
الیزابت در سال ۱۶۰۳ زندگی را بدرود گفت، ولی تغییر خاندان سلطنتی باعث تغییر رویهای نسبت به شکسپیر نگشت و جیمز اول به او و بازیگرانش اجازه رسمی برای نمایش اعطا کرد. نمایشنامههایش در تماشاخانه «کلوب» در ساحل جنوبی رود تیمز بازی میشد. این تماشاخانه به صورت مربع مستطیل دو طبقهای ساخته شده بود که مسقف بود، ولی خود صحنه از اطراف باز بود و تقریباً در وسط قرار داشت و به ساختمان دو طبقه منتهی میگشت. از قسمت فوقانی آن اغلب به جای ایوان استفاده میشد. شکسپیر به زودی موفقیت مادی بدست آورد و سرانجام در مالکیت تماشاخانه سهیم شد.
این تماشاخانه در سال ۱۶۱۳ در ضمن بازی نمایشنامه «هنری هشتم» سوخت و سال بعد که افتتاح شد شکسپیر حضور نداشت، چون با دارایی سرشارش به شهر خویش بازگشته بود تا به استراحت بپردازد.
آثار ویلیام شکسپیر
شکسپیر در طی ۲۴ سالی که به نویسندگی و کارگردانی اشتغال داشته (یعنی از ۱۵۸۸ تا ۱۶۱۱ ) حدودا ۲۷ اثر معروف و مشهور دارد که به ترتیب تاریخ نگارششان در زیر ذکر شده:
۱. تیتوس اندرونیکوس (تراژدی)، ۹۰- ۱۵۸۸
۲. تلاش بیهوده عشق (کمدی)، ۱۵۹۰
۳. کمدی اشتباهات (کمدی)، ۱۵۹۱
۴. رومئو و ژولیت (تراژدی)، ۹۵- ۱۵۹۱
۵. دو نجیب زاده ی ورونا (کمدی)، ۹۳-۱۵۹۲
۶. رؤیای یک شب نیمه تابستان (کمدی)، ۹۴-۱۵۹۳
۷. تاجر ونیزی (کمدی)، ۱۵۹۶
۸. رام کردن زن سرکش (کمدی)، ۱۵۹۷
۹. زنان شوخ طبع وینزر (کمدی)، ۱۵۹۸
۱۰. هیاهوی بسیار برای هیچ (کمدی)، ۱۵۹۸
۱۱. آنچه دلخواه توست (کمدی)، ۱۵۹۹
۱۲. شب دوازدهم (کمدی)، ۱۶۰۰
۱۳. قیصر (ژولیوس سزار) (تراژدی)، ۱۶۰۱
۱۴. آنچه به نیکی پایان پذیرد نیک است (کمدی)، ۲-۱۶۰۱
۱۵. هاملت (تراژدی)، ۱۶۰۲
۱۶. کلوخانداز را پاداش سنگ است (کمدی معمایی)،۱۶۰۳
۱۷. ترویلوس و کرسیدا (کمدی-تراژدی معمایی)، ۱۶۰۳
۱۸. اُتللو (تراژدی)، ۱۶۰۴
۱۹. لییر شاه (تراژدی)، ۱۶۰۵
۲۰. مکبث (تراژدی)، ۱۶۰۶
۲۱. آنتونی و کلئوپاترا (تراژدی)، ۱۶۰۷
۲۲. تیمون آتنی (تراژدی)، ۸-۱۶۰۷
۲۳. کوریولانوس (تراژدی)، ۱۶۰۸
۲۴. پریکلس (تراژدی)، ۱۶۰۸
۲۵. سیمبلین (تراژدی)، ۱۶۰۹
۲۶. توفان (کمدی)،۱۶۱۰
۲۷. داستان زمستان (کمدی)، ۱۱-۱۶۱۰
شکسپیر در حقیقت شاعر انسانیت و نقاش خصایل نیک و بد انسان است. نمایشنامههای تاریخی او به وقایع بیروح و کهنه، روح تازه میبخشند و شخصیتهای واقعی ادوار مختلف را با طرز فکر و عادات و خصوصیات هر کدام برای خواننده مجسم میسازند. قدرت ویلیام شکسپیر در تلفیق و ترکیب صحنههای پراکنده و ارائه آنها به صورت یک جریان واحد حاکی از زبردستی بی نظیر او در فن نمایش است. نمونهی این هنر را میتوان در تشریح دورهی نفرتانگیز سلطنت جان یا کناره گیری ریچارد دوم یا مصیبتهای هانری چهارم یافت. هنر ویلیام شکسپیر در تجسم صحنههای تراژدی و کمدی به اوجی میرسد که بیسابقه است. او قادر است تماشاچی را بیاختیار به خنده وادارد یا اشک تأثر او را سرازیر کند. بازیگرانی از قبیل فالستاف و گوبو و دلقکهای نمایشنامههای مختلف او همه نمونههای جالبی از این قدرت ابداع است. در صحنههای درام کمتر وقایعی در ادبیات مانند مرگ کلئو پاترا، رفتار دختران لیر شاه نسبت به پدر، مرگ رومئو و ژولیت، خفه شدن دزدمونا بهدست اتللو، و برخی از صحنههای مکبث یافت میشود.
در اغلب کتابهای ویلیام شکسپیر و نمایشنامههای او ارواح یا پریان و جادوگران نقش دارند. نمونهی آن اوبرون و پک، روح قیصر، روح پدر هاملت، و سه خواهر جادوگر (در مکبث) است. میتوان گفت که نمایشنامههای او از لحاظ تنوع موضوع، دامنه وسیع واژگان، طرز تشریح وقایع، و وحدت هدف و نتیجه ،کم نظیر است و اگر چه در هر نمایشنامه وقایع متعددی مانند رشتههای رنگارنگ به هم بافته شده ولی گویی که همهی این رشتهها تزییناتی است که در عین حالی که به این قالب بزرگ ادبی شکوه و جلوه خاص میبخشد، سادگی و پیوستگی و وحدت زمینهی اصلی را از بین نمیبرد و از لطف و تناسب آن نمیکاهد.
شکسپیر در آوریل ۱۶۱۶ چشم از جهان فروبست و گنجینه بی نظیر ادبی خود را برای هموطنان و تمام مردم جهان به جای گذاشت. آرامگاه ویلیام شکسپیر در کلیسای شهر استراتفورد قرار دارد و خانه مسکونی او به همان وضع اولیه، در همان شهر، همواره زیارتگاه دوستداران ادبیات و هنر بوده است. هر سال در آن شهر جشنی به یاد این مرد شهیر بر پا میشود.
شما میتوانید آثار مهم شکسپیر را از تبنگو با تخفیف ویژه خریداری کنید.